عشق یا جان گیرد یا افسرده کند / گل باشی روزی تو را پژمرده کند / چه خوش باد گر به عشقت برسی / بدان گر نرسی خاطرت آزرده کند . اشتباه از من بود … پر رنگ نوشته بودمت ، به سختی پاک می شوی می خوام برم رو برج ونیز / پیدا کنم یه میز / خیلی تر و تمیز / با یه چاقوی تیز / روش بنویسم یه ریز / دوست دارم عزیز . سهل است بگویم که گرفتار تو هستم / من در پی این حادثه غمخوار تو هستم / هر چند که تو دور از منی و من ز تو دورم / بر جان تو سوگند که دوستدار تو هستم . تا تو هستی همدم و دلدار همیشه / غم و تنهایی دور و برم پیدا نمیشه . شعر عاشقانه کاشکی اون روز می دونستم همه کارات کلکه / باید از نگام می خوندی عشق من برات تکه / خیلی ازم می پرسن چرا از غم می خونم / می خونم همه بدونن عشقا دوز و کلکه . پروانه سوخت ، شمع آب شد و خاموش ، اما قصه ی عشق که به پایان نرسیده .
نظرات شما عزیزان: